اگر برای نجات دنیا، یک ساعت وقت داشته باشم، 55 دقیقه آن را به تعریف مسئله پرداخته و فقط 5 دقیقه صرف یافتن راه حل می کنم. آلبرت آنیشتین
یکی از مهارت های مهمی که برای زندگی روزانه انسان چه در خانه، محیط کار و اجتماع اهمیت دارد، مهارت حل مساله است. این مهارت در دسته مهارت های 4H در بخش سر (Head) جای می گیرد.
زندگی همواره با چالش های زیادی رو به رو است و شاید بتوان گفت که زندگی بدون مشکل و مسئله نمی باشد، لذا نیاز است که شیوه برخورد با مسائل را یاد بگیریم تا بتوانیم با آن ها درست برخورد کرده و آن ها را پشت سر گذاشته و بدین ترتیب از زندگی لذت ببریم.
گاهی این مهارت با مهارت تصمیم گیری یکسان فرض می شود، این در حالی است که مهارت حل مسئله را می توان فراگیرتر و بزرگتر از مهارت تصمیم گیری در نظر گرفت که برای بهبود تصمیم گیری باید از آن استفاده کرد.
در یک تعریف کلی می توان گفت که مهارت حل مسئله، مهارت برخورد منطقی با مسائل، تشخیص فرصت ها و مشکلات، جمع آوری و تحلیل اطلاعات، خلق راهکارها، مقایسه و انتخاب بهترین شیوه حل مسئله می باشد.
انیشتین میگه اگر برای نجات دنیا یک ساعت وقت داشته باشم، 55 دقیقه آن را به تعریف مسئله پرداخته و فقط 5 دقیقه صرف یافتن راه حل می کنم. در واقع انیشتین معتقد است که درک و شناخت مسئله مهم تر از یافتن راه حل آن است و این جمله نشان می دهد که قبل از پرش به درون حل مسئله، باید برگردیم و برای درک بهتر آن مشکل و موقعیت، زمان و انرژی بگذاریم.
حل مسئله مراحل مختلفی دارد. اولین قدم در حل مسئله شناسایی و تعریف مشکل است. در این مرحله فرد باید مسئله را به درستی درک کند که باید گفت این مرحله نقش اساسی در حل مشکلات و مسائل دارد. در این میان باید بتوان مسائل را اولویت بندی کرد که به طور کلی و به عقیده متخصصان می توان این مسائل را به 4 دسته اولویت بندی کرد که در تصویر بالا قابل مشاهده می باشد.
در مرحله شناسایی و درک مسئله خودآگاهی و مثبت اندیشی فرد بسیار می تواند در چگونگی حل مسئله کمک کند. نورمن وینسنت پیل، نویسنده آمریکایی که بخاطر کتاب های مثبت اندیشی شهرت داره، میگه: “زمانی که موانع و مشکلات رخ می دهد، کسی که تفکر مثبت دارد، آن ها را به عنوان فرصتهای خلاقانه در نظر میگیرد. او از چالش یا یک مشکل سخت استقبال میکند و به دنبال راههایی برای تبدیل آن به یک منفعت میگردد”.
در خودآگاهی فرد باید توانمندی ها، نقاط ضعف و قدرت خودش را بشناسد. برای مقابله و برخورد موثر با مشکل، داشتن اگاهی از خود شرط ضروری هستش. وقتی که با مشکلی روبه رو می شویم، افکاری به طور ناخودآگاه در درون ما فعال می شود که می توانند مثبت یا منفی باشند. در اینجا لازمه که با اگاهی از آن ها، دهن خود را کنترل کرده و افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنیم.
مرحله بعدی در حل مسئله، تلاش برای یافتن راه حل می باشد. زمانیکه به طور دقیق مشخص شد که مشکل چیست، باید کوشید تا راه حل مناسب آن پیدا شود. برای انجام این کار نیاز است که ذهن آزاد باشد تا بتواند تمامی راه حل های موجود را ببیند. هر چه راه حل های یافت شده بیشتر باشد، امکان حل مشکل بیشتر می شود. در این میان استفاده از فکر دیگران و ایجاد طوفان های فکری بسیار کارگشا می باشد. به همین دلیل در بسیاری از سازمان ها از شیوه طوفان فکری در حل مسائل استفاده می شود. مزیت این کار در این است که افراد مختلفی به مشکل یا همان مسئله نگاه خواهند کرد که هر کدام از چشم خود آن مسئله را خواهند دید. با توجه به اینکه برداشت هر شخص متفاوت است، مسئله بهتر شناسایی و درک خواهد شد و در پایان با وجود نظرات متعدد در مورد مسئله، راه حل های بیشتری پیش رو خواهد بود.
در نهایت می رسیم به مرحله سوم حل مسئله که ارزیابی راه حل ها و تصمیم گیری هستش. جیم ران میگه: بدون تصمیم گیری نمی توانید پیشرفت کنید. در ادامه مطالب توسعه مهارت های فردی و اجتماعی در بخش رفتار سازمانی به مهارت تصمیم گیری به طور مجزا خواهیم پرداخت.